مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:24590 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:17

آيا خودكشي گناه است ؟
از ديدگاه اسلام مالك همه چيز از جمله انسان ، خداوند است و اوست كه حق تصرف در جهان و انسان را دارد .آن جاكه او رخصت دهد، مجاز و جايي كه او اذن ندهد، غيرمجاز است . از جمله موارد،كشتن انسان است . در اين موضوع هيچ تفاوتي بين انتحار و ديگر كشي نيست ، چرا كه اين كار سلب حق حيات از خود و يا ديگري است . خداي سبحان انسان را از اين امر برحذر داشته ، مي فرمايد : ( ( من قتل نفسا بغيرنفس او فساد في الارض و فكانما قتل الناس جميعا؛ و آن كس كه انساني رابدون اين كه قاتل باشد و يا در زمين فساد كند بكشد گويا همه مردم را كشته است ) ) ، ( مايده ، آيه 32 ) . مرگ و حيات يك نفر، اگر چه مساوي با مرگ وحيات اجتماع نيست ، اما شباهتي به آن دارد، از اين رو در جايي كه اذن خداوند نيست ، انجام دادن آن حرام و گناه است . پاسخ مستدل به اين مساله ،مستلزم تحليل صحيح از ( ( حق حيات ) ) است . در خصوص ( ( حق حيات ) ) دوتفسير كاملا متفاوت وجود دارد : يكي از ان ها مبتني بر جهان بيني الهي است و ديگري مبتني بر نگرش ليبراليستي . هر دو تفسير در اعلاميه ( ( جهاني حقوق بشر ) ) و اعلاميه ( ( اسلامي حقوق بشر ) ) منعكس شده است . از اين رو حق حيات را مي توان منشا حقوق بشر دانست ؛ زيرا حقوق ديگر فرع بر اين اصل است . ماده 3 ( ( اعلاميه جهاني حقوق بشر ) ) مقرر مي دارد : ( ( هر كس حق زندگي ، آزادي و امنيت شخصي دارد ) ) . در بند اول ماده 6 ( ( ميثاق بين المللي ) ) حقوق مدني و سياسي نيز مقرر شده است : ( ( حق زندگي ازحقوق ذاتي شخصي انسان است . اين حق بايد به موجب قانون حمايت شود.هيچ فردي را نمي توان خودسرانه ( بدون مجوز ) از زندگي محروم كرد ) ). بنابراين از ديدگاه فيلسوفان حقوق بشر غربي ، گويا حيات ، ملك طلق آنهااست و هيچ كس حق محدود كردن آن را ندارد، از اين رو حكم اعدام جز درمهم ترين جنايات ، به عنوان خشونت محكوم و ممنوع شمرده مي شود .همان طوركه در مقدمه دومين پروتكل ( ( ميثاق بين المللي ) ) حقوق مدني و سياسي آمده است : ( ( با اعتقاد به اين كه حذف مجازات اعدام ، كمكي است به كرامت ذاتي بشر و باعث توسعه تدريجي حقوق بشر مي شود ...) ) از طرف ديگر، چون ( ( زندگي كردن ) ) حق ذاتي بشر است ، هر كس مي تواند از حق خود صرف نظركند و به خودكشي روي آورد .مبناي اين دو حكم همان تفكر ( ( خويشتن مالكي ) ) ليبراليستي است كه مي گويد : ( ( زندگي هر فردي ، دارايي خود اواست و به خداوند، جامعه يا دولت تعلق ندارد و مي تواند با آن هر طور كه مايل است رفتار كند ) ) ، ( آربلاستر، آنتوني ، ليبراليسم غرب ظهور و سقوط،ترجمه : عباس مخبر دزفولي ، تهران ، نشر مركز، چاپ سوم 1377، ص 38 ) . امادر نگرش الهي ، از آن جا كه خداوند خالق انسان است و تمام هستي او از خدااست ، هيچ كسي نه حق كشتن ديگري را دارد و نه حق كشتن خود را .اين بدان جهت است كه از ديدگاه اسلام و همه مكاتب الهي ، حيات موهبتي الهي وحقي خدادادي است . از اين رو هرگاه اين حق وسيله اي براي قتل نفوس ديگريا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شايسته حاكم بر جامعه شود وافرادي در صدد محاربه با نظام الهي برآيند، اين حق به نفع ديگران سلب مي شود، ( رجوع كنيد به : آيات 32 و 33 مايده - 178 و 179 و 217 بقره ) . به طوركلي مي توان گفت : الف ) حيات ، موهبتي خداوندي است و حق حيات براي همه انسان ها تضمين شده است و همه دولت ها، جمعيت ها و افراد مكلف به حمايت و دفاع از اين حق اند و كشتن هيچ كس بدون مجوز شرعي جايز نيست. ب ) استفاده از هر وسيله اي براي نابودي چشمه سار حيات بشري ، اعم از كلي و جزيي ، حرام است . ج ) حفظ ادامه حيات بشري ، تا آنجا كه مشيت الهي تعلق گيرد، واجب است ؛ خواه محافظت هر فردي بر حيات خود در مقابل تعدي ديگران و يا تعدي بر خويشتن ( مانند خودكشي ) باشد و يا محافظت اودرباره حيات ديگران . نتيجه آن كه در نگرش الهي ( ( حق حيات ) ) عطاي الهي است كه مسوولانه به انسان عطا شده است . پس بايد اولا در حفظ آن مراقب بود؛ چه اين كه ( ( حيات ) ) فقط ( ( حق ) ) افراد نيست بلكه حفظ آن ، ( ( تكليف ) ) آنان نيز مي باشد .ثانيا : چون مالك اصلي اين حق خداوند متعال است و در مواردي كه اين عطاي الهي ، باعث سو استفاده افرادي واقع شود، از آنان سلب مي شود ( مانند حكم قصاص ، رجم يا اعدام كه خشونت هاي قانوني مي باشند ) . هم او كه ( ( حيات ) ) را داده است مي گويد : در اين موارد ( ( بايد سلب نمود ) ) . با توجه به تحليل مذكور به يك آيه و دو حديث شريف درباره حرمت شديد ( ( خودكشي ) ) اشاره مي شود .خداوند مي فرمايد : ( ( ولاتقتلوا انفسكم ان الله كان بكم رحيما و من يفعل ذلك عدوانا و ظلمافسوف نمليه نارا و كان ذلك علي الله يسيرا؛ و خود را مكشيد زيرا خداوندبه شما مهربان است و هر كس چنين كاري را از روي عداوت و ستم انجام بدهد، به زودي او را در آتش مي اندازيم و اين كار براي خدا آسان است ) ) ، ( نسا، آيات 29 و 30 ) . گرچه برخي از مفسران احتمال داده اند كه مقصود از ( ( انفسكم ) ) نفوس مردم اجتماع مي باشد .بنا بر ان معناي آيه چنين مي شودكه ( ( همديگر را از روي عداوت و ستم مكشيد ) ) لكن اولا، آيه شامل هرگونه قتل نفس مي شود و به مقتضاي آيه 32 سوره ( ( مائده ) ) هر كس كه بي گناهي را [ بدون عنوان قصاص يا افساد در روي زمين ] بكشد، مانند آن است كه همه انسان ها را كشته است . ثانيا، امام صادق ( ع ) با استناد به همين آيه مي فرمايد : ( ( هر كس عمدا خودكشي كند، براي هميشه در آتش جهنم عذاب خواهد شد ) ) ( ( من قتل نفسه متعمدا فهو في نار جهنم خالدا فيها قال الله عزوجل : ( ( ولا تقتلوا انفسكم ... ) ) ، ( الحر العاملي ( الشيخ ) محمد بن الحسن ، وسايل الشيعه ، ج 19، بيروت ، داراحيا التراث العربي ، باب تحريم قتل الانسان نفسه ، ص 13، ح 2 و 3 ) . افزون بر اين ، امام باقر ( ع ) نيز فرموده اند : ( ( مومن به هر بلايي مبتلا مي شود و با هر نوعي مرگ مي ميرد ولي خودكشي نمي كند ) ) ( ( ان المومن يبتلي بكل بليه و يموت بكل ميته الا انه لايقتل نفسه ) ) ، ( همان ). ;

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.